باسمه تعالی
ریاست محترم دانشگاه تهران
جناب آقای دکتر نیلی
بعد از سلام و تحیت؛
بنا بر سنتی پرسابقه، روز دانشجو فرصتی برای بیان مواضع و دیدگاههای جریانات گوناگون در بستر دانشگاه است؛ روز دوشنبه ۱۶ آذرماه ۹۴ در حالی که دانشگاهیان بر اساس همین سنت تاریخمند، مترصد رونمایی تشکلهای دانشجویی از آخرین نسخه مواضع خود نسبت به وضعیت دانشگاه و کشور در قالب آئین گرامیداشت روز دانشجو بودند، اتفاقاتی در دانشگاه تهران رخ داد که بکلی خارج از شأن اساتید و دانشجویان دانشگاه تهران بود و ابهاماتی را نسبت به نقش مسئولین دانشگاه در فراهم شدن زمینههای بروز این اتفاقات در اذهان پدید آورده است.
از ابتدای هفته جاری، تبلیغات مربوط به ویژهبرنامههای روز دانشجو در حالی بر دیوارهای دانشگاه رفت که در یکی از این موارد نام دبیر کل گروهک غیرقانونی و منحرف نهضت آزادی جهت سخنرانی (و نه مناظره، گفتگو یا حتی پاسخ به سؤالات دانشجویان) اعلام شد. پس از پرس و جو از مسئولین دانشگاه، عنوان شد که فرد مزبور که از قضا از محکومین قضایی هم هست، «احتمالا» اجازه حضور در دانشگاه نخواهد یافت و این در حالی بود که رسانههای همسو با جریان فتنه، با تکیه بر تبلیغات گستردهی یک تشکل دانشجویی در دانشگاه تهران، با ذوقزدگی زایدالوصفی از حضور قطعی وی خبر میدادند. اگرچه در نهایت این شخص در دانشگاه حاضر نشد، اما فضای ایجاد شده، خوراک رسانهای کافی را برای سوء استفاده فراهم نمود.
علی القاعده مستحضرید و صرفا جهت یادآوری متذکر میشوم، که فرد مورد اشاره سرکرده گروهکی خوانده میشود که حضرت امام خمینی (ره) بصورت رسمی، مستند و مکتوب آن را «منحرف»، «موجب گمراهی» و «فاقد صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی» دانسته و حکم به «برخورد قاطعانه» با آنها فرموده است. با این مقدمه، ابهام پیشگفته آن است که آیا براستی جنابعالی و همکارانتان با در اختیار قرار دادن تریبون دانشجویی جهت سخنرانی یکطرفه (تاکید میکنم سخنرانی، و نه مناظره، پرسش و پاسخ و یا حتی گفتگو) این فرد و این جریان موافقت کردهاید؟ اگر چنین است، و احتمالا برای این تصمیم استدلالی وجود دارد، اولا شایسته بود با شجاعت ابراز نموده و از آن دفاع میکردید و ثانیا با پیشبینی تمهیدات لازم، فرصت مظلومنمایی را به این جریان مطرود حضرت امام نمیدادید. مزیت دیگر این رفتارِ نکرده این بود که تکلیف بدنه دانشجویی و از جمله بسیج دانشجویی نیز با ریاست دانشگاه معلوم و اتهام پنهانکاری و رفتار دوگانه از مقام محترم ریاست رفع میشد.
اما چنانچه جنابعالی و همکارانتان در هیئت نظارت بر تشکلهای دانشجویی با حضور این فرد مخالفت کردهاید، پس به چه مجوزی تبلیغات مربوط به این برنامه در سطحی گسترده منتشر شده است؟ مگر نه اینکه ذکر روز و شب مسئولین فرهنگی وزارت علوم و دانشگاه تهران، پایبندی به قانون است و مگر نه آنکه ادعای رفتار مشابه و عادلانه با تشکلهای دانشجویی از سوی ایشان گوش فلک را پر کرده است؟ پس چطور برنامه دیگر تشکلهای دانشجویی، حتی در سطح تبلیغات برنامه، پیش از اجرا باید به تأیید مسئولین دانشگاه برسد؟ در این صورت، رفتار دوگانه و غیرشفاف مسئولین دانشگاه در قبال تشکلهای دانشجویی، خود اتهام جدیدی است که باید پاسخی روشن برای دفع آن دست و پا نمود.
از پرده نخست این نمایش که بگذریم، باید به پدیده عجیبی اشاره نماییم که در نوع خود در دانشگاه تهران کمسابقه است و آن عبارت است از حضور اتوبوسی جمعی از محکومان قضایی در برنامه مورد اشاره. اگر از دانشجوی اخراجی دانشگاه امیرکبیر با سابقه سه بار دستگیری و محکومیت و یا رابط دانشجویی گروهک نهضت به اصطلاح آزادی چشم بپوشیم، باید به حضور دزدکی و اعلامنشده یکی از اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی و سخنرانی پرحاشیه وی اشاره کنیم که بیش از هر چیز، یادآور خیابانگردیها و فحاشیهای مشار الیها علیه نظام و رهبری در ایام پس از انتخابات سال ۸۸ است. اینکه یک تشکل دانشجویی به خود اجازه میدهد عملا آئین روز دانشجو را به میتینگ انتخاباتی خانواده آقای هاشمی بدل کند، مسئلهای تأسفبار است که در جای خود باید بدان پرداخت؛ اما آنچه از جهتی نگرانکنندهتر است، شائبه رضایت و همکاری ریاست دانشگاه با جریان مزبور و تن دادن دانشگاه به این رفتار غیرحرفهای و مبتذل در صدور مجوز برنامههای دانشجویی است که لازم است نسبت به تنویر افکار در این زمینه اهتمام ورزیده شود.
جنابعالی و همکارانتان تا به امروز، در نوبتهای مختلف و با بیانهای گوناگون، پیشنهاد بسیج دانشجویی را جهت جلوگیری از آلوده شدن دامان دانشگاه به این ابتذال شنیدهاید که عبارت است از تضارب آراء و گفتگوی صریح در بستر دانشگاه؛ پیشنهادی که ملهم از منش حکمانی ملت ایران بوده و بر منطق عقلانی جمهوری اسلامی استوار است. با این حال، چنانچه بوسطه اهمال یا ناتوانی مسئولین امر، دانشگاه به جولانگاه مشتی ورشکسته سیاسی و رانده شده از سوی ملت بدل گردد که به اذعان خودشان، تریبون دانشگاه تهران را چونان جزیرهای دورافتاده از جامعه ایرانی، مأمنی برای تکهپرانی و زیادهگویی یکطرفه نسبت به ساحت مردم ایران و انتخاب محترم ایشان یافتهاند؛ همین منش حکمانی و همان منطق عقلانی حکم به برچیدن این حاشیه امن ظالمانه از طرق مقتضی خواهد کرد. بر این اساس، نکتهای که ذکر آن را برای پیشگیری از هرگونه سوء تفاهم لازم میدانم، آن است که چنانچه وضع گذشته امتداد یابد، بسیج دانشجویی خود را موظف میداند از پایمال شدن خواست و حق مردم ایران، آن هم از طریق دور زدن ضوابط، جلوگیری نماید و بدیهی است در چنان شرایطی، دیگر ضوابط عرفی و برساختههای آکادمیک، مانعی در برابر استیفای این حق واقعی مردم ایران تلقی نخواهد شد.
در پایان تاکید میکنم که مجموعه این وقایع، لااقل از دو جهت باید مورد توجه ویژه جنابعالی قرار گیرد؛ اولا رفتار پرابهام شما و همکارانتان که خوشبینانه، آکنده از تذبذب و تردید بوده است، موجب خسارت آبرویی برای دانشگاه و دانشگاهیان شد که جلوگیری از تکرار آن ضروری به نظر میرسد. ثانیا، تمامی این رویدادها حکایت از عمق معضلی به نام بحران هویت در برخی تشکلهای دانشجویی دارد که بایسته است جنابعالی بعنوان مسئول همه شئون و ساحتهای دانشگاه و دانشجویان، نسبت به درمان آن چارهاندیشی نمایید.
والله المستعان
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران